abtinabtin، تا این لحظه: 10 سال و 10 روز سن داره

بهترین هدیه خدا

بدون عنوان

سلام بهروی ماه پسرک نازنینم.بالاخره بعد از مدتها تصمیممرو برای ساختن این خونه مجازی برات عملی کردم،میخوام اینجا از همه خاطرات روزهای قشنگ زندگیت برات بنویسم و عکسای زیبات رو برات ثبت کنم.من بابا تا همیششه دوستتداریم..راستی این وبلاگ روتوی ماه اسفند و‌ وقتی ده ماه و پانزده روز داری درست کردم. امروز وقتی که داشتم باهات قدم میزدم توی هال و دستتو گرفته بودماخه یه هفته است که راه میری خودت یه لحظه به ذهنم خطور کرد که توی سالن عروسیت دستت رو گرفتم و دارم باهات میرقصم.تمام وجودم پر شد از لذت حضورت و خیلی خوشحال شدم.و این مقدمه ای شد برای شروع نوشتن و وبلاگ ساختن.البته همه خاطرات نوزتدی و دوره جنینیت رو هم نوشتم تو دفترم که سر فرصت و کم کم اض...
13 اسفند 1393
1